loading...
مجله مکران
دستگاه دفع حشرات و موش ریدکس پلاس
دستگاه دفع حشرات و موش
آیا از حشرات و حیوانات موذی اطرافتان خسته شده اید؟؟
انبار آشپزخانه و درو دیوارهای اتاقهای خانه تان لانه و جولانگاه موجودات موذی شده؟
آیا میخواهید برای همیشه خانه ای پاک از این موجودات داشته باشید؟
دستگاه جدید ریدکس پلاس را به شما معرفی می کنیم که در عرصه نبرد با موجودات موزی از قبیل سوسک، موش، پشه و ... انقلابی به پا کرده است. کافیست آنرا به پریز برق بزنید تا با ارسال پالس های دیجیتال در شبکه سیم کشی ساختمان همه موجودات موزی را فراری دهد.
عملکرد این دستگاه فوق العاده ساده بوده و فقط کافیست دستگاه را به پریز برق وصل کرده و بدون هیچ خطر و آثار سوء جانبی برای همیشه از شر موش، سوسک، پشه، مورچه و عنکبوت در منزل خود راحت شوید.

روش خرید : برای خرید پس از کلیک روی دکمه زیر و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول مورد نظر را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه زیر کلیک کنید.
قیمت فقط : 29,000تومانخرید پستی دستگاه دفع حشرات و موش
mortza بازدید : 38 سه شنبه 27 خرداد 1393 نظرات (0)

شب خوابیدی توی تختت و هی قل میخوری…

بعد گوشیتو برمیداری و مینویسی “خوابم نمیبره”

سرد میشی، بغض میشی، خرد میشی وقتی که میبینی هیچکسو نداری که اینو واسش بفرستی…

::

::

خیلی وقت ها مهمترین حرف میان دو نفر همانی است که هرگز به هم نمی گویند…

::

::

گاهی بی تو بعضی وقتها یک “شب” چند “روز” طول میکشد…

::

::

سخت میترسیدم از اینکه من از نژاد شیشه باشم و شکستنی … او از نژاد جاده باشد و رفتنی …

آری روزها گذشت ؛ همان شد : او رفت و من شکستم…

::

::

تنهایی یعنی

من برای من کمم … برای ما زیاد…

::

::

شب خوابیدی توی تختت و هی قل میخوری…

بعد گوشیتو برمیداری و مینویسی “خوابم نمیبره”

سرد میشی، بغض میشی، خرد میشی وقتی که میبینی هیچکسو نداری که اینو واسش بفرستی…

::

::

خیلی وقت ها مهمترین حرف میان دو نفر همانی است که هرگز به هم نمی گویند…

::

::

گاهی بی تو بعضی وقتها یک “شب” چند “روز” طول میکشد…

::

::

سخت میترسیدم از اینکه من از نژاد شیشه باشم و شکستنی … او از نژاد جاده باشد و رفتنی …

آری روزها گذشت ؛ همان شد : او رفت و من شکستم…

::

::

تنهایی یعنی

من برای من کمم … برای ما زیاد…

::

::

کجایی ؟

ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﭘﺲ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﺮ ﺍﻭﻣﺪ !

::

::

میان آن همه الف و ب و مشق دبستان … آنچه در زندگی واقعیت داشت خط فاصله بود …

::

::

به زندگیم پوزخند نزن …

من روزی کسی را داشتم که با تمام وجود صدایم میکرد “عشق” !

::

::

تنهایی همین است ، تکرار نامنظم من بی تو

بی آنکه بدانی برای تو نفس می کشم

::

::

می خواستم بمانم ، رفتم …

می خواستم بروم ، ماندم …

نه رفتن مهم بود و نه ماندن ؛ مهم من بودم که نبودم …

::

::

یادش بخیر من بودم و تو ، او بود و دیگری …

این روزها تویی و او ، من مانده ام و خدا …

::

::

هیچ چیز نفرت انگیزتر از آن نیست که به دوست داشتن کسی عادت کنی که قدر دوست داشتنت را نداند …

::

::

تو می گذری، من می گذرم

تو از من  من از دل

تو می خندی، من می خندم

تو به من  من به روزگار

تو می گریزی، من می گریزم

تو از عشق  من از خاطره

تو می روی، من می روم

تو از اینجا من از اینجا

کاش می فهمیدی از اینجا تا اینجا چقدر فاصله است !

::

::

بارالها

“زخم”ها ، “رحم” میخواهند

فقط این دو نقطه را بردار…

::

::

وقتی با مشت هاش قلبم رو می شکست همه ی فکرم به این بود که مبادا دستاش زخمی بشه …

::

::

تنهایی نامِ دیگر پاییز است …

هرچه عمیق تر ، برگ ریزان خاطره هایت بیشتر …

::

::

خیلی خسته ام …

خسته تر از آنکه بخواهم راجع بهت فکر کنم ، که بودنت را آرزو کنم یا رفتنت را توجیه …

::

::

من تو را “نگاه میکنم”

تو مرا “می بینی”

تنهایی یعنی همین…

::

::

حالم به هم می خورد از کلمه های “عزیزم” و “عشقم” ؛ من را همان “ببین” صدا کن …

::

::

دلم برای خودم سوخت وقتی صدایم کردی “شما” …

::

::

بی تو بودن هایم را دوست دارم ؛ بوی ناب تنهایی میدهند …

::

::

من که همه دار و ندارم تویی

اونی که میخوام تنها نزارم تویی

تویی که نداشتی و نداری منو

تنها گذاشتی و بازم تنها میذاری منو

::

::

کاش میشد صداها رو هم کنار عکساشون قاب کرد روی دیوار …

::

::

بعضی آهنگها و ترانه ها برای گوش دادن ساخته نشده اند …

اونها به وجود اومدن برای کمک کردن به آدمها برای “یک دل سیر گریه کردن” از ته دل !

::

::

تنهایی یعنی :

نه خودش هست که از تنهایی درت بیاره نه فکرش اجازه میده تنهاییت رو با کسی دیگه پر کنی …

::

::

نه از تنهایی می ترسم و نه از تنها ماندن …

تمام ترسم از تنها بودن در کنار دیگری است !

::

::

خداحافظی ات عجب خرابه ای به بار آورده !

نگاه کن … مدت هاست در تلاشند تا مرا از زیر آوار تنهایی هایم بیرون بکشند …

::

::

گفتند آخر خنده گریه است …

بهانه ای جور کن بخندم ؛ بغضم عجیب گرفته !

::

::

تنهایی را دوست دارم …

بی دعوت می آید ، بی منت می ماند ، بی خبر نمیرود …

::

::

گوشی موبایلی که توی دست فشرده نشه ، به خاطر تو بوسیده نشه ، شب کنار بالش گذاشته نشه ، چند بار نیمه های شب به خاطر پیام های احتمالیت نگاه نشه …

گوشی موبایل نیست …

صرفا همون گوشت کوب معروفه که به خاطر نداشتن تو باید روزی صد بار کوبیدش به دیوارررررر …

::

::

نامردها … چند بغض به یک گلو ؟

::

::

ﺑﺎﻳﺪ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻛﻨﻲ ﺗﺎ ﺩﻳﻮﻭﻧﻪ ﺍﺕ ﺑﺎﺷﻦ ؛

ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﮕﻲ ﺗﺎ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﻮ ﻓﻜﺮﺕ ﺑﺎﺷﻦ ؛

ﺑﺎﻳﺪ ﻫﻲ ﺭﻧﮓ ﻋﻮﺽ ﻛﻨﻲ ﺗﺎ دوسِت ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ ؛

ﺍﮔﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﻱ ، ﺍﮔﻪ ﺑﺎﻭﻓﺎﻳﻲ ، ﺍﮔﻪ یک ﺭﻧﮕﻲ ؛

بدون که ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ …

::

::

به خودت می آیی ، یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند ، نه دستی که شانه هایت را بگیرد ، نه صدایی که قشنگ تر از باد باشد …

تنهایی یعنی همین …

::

::

درد یعنی : مدتی هست که نیست …

::

::

بعد مرگم اعضای بدنم را اهدا کنید شاید آن موقع وصله ی تن  کسی  شدم …

::

::

ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ ﭼﻪ ﺭﺍﺯﻳﺴﺖ ﺑﻴﻦ ﺩﻝ ﻭ ﺩﺳﺘﻢ !

ﺍﺯ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﻓﺖ ﺑﻪ ﻫﺮﭼﻪ ﺩﻝ ﺑﺴﺘﻢ !

::

::

غمگین ترین روز زندگی ما انسانها روزیست که احساس می کنیم با ارزشترین موجود زندگیمون میخواد به نبودنمون عادت کنه …

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
ابزار وبلاگ
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 145
  • کل نظرات : 24
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 33
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 137
  • باردید دیروز : 13
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 431
  • بازدید ماه : 1,035
  • بازدید سال : 4,323
  • بازدید کلی : 23,571